محل تبلیغات شما

می‌دانی، امروز به این فکر می کردم که اگر مجدداً آدم هایی را که سالها پیش ملاقات کردم و برچسب دوست داشتنی را رویشان چسباندم، امروز ملاقات کنم بازهم همان برچسب را برمی دارم و روی تک تک سلول های پوست‌شان می چسبانم؟ اصلا برعکس. آن هایی که چنگی به دل نمی زدند از کجا معلوم یک پله بالاتر نرفته باشند؟ چه انتظار بیجایی! مگر اشیا ثابت می مانند که آدم ها ثابت بمانند؟ حتی اگر مجسمه هم باشند ترک می خورند، رنگ می بازند، بخشی از پیکرشان تخریب می شود. شاید هم کسی سر برسد و ناغافل کوبیده و از نو بسازدشان! آنوقت باید مثل یک دیوانه از دیگر عابران بپرسی: آقا!خانم! قبلاً اینجا یک مجسمه دوست داشتنی نبود؟» کسی چه می داند؟ سپس ناگهان، به این نتیجه انکار نشدنی رسیدم که آدم ها و فصل های زندگی شان همه چیز را تعیین می کنند. مثل بیشمار فیلمی که قسمت اولشان با قسمت های دوم و سوم تفاوت فاحشی دارد، و همه ترجیح می دهند قصه در همان فصل اول باقی بماند.

پس از تماشای فیلم ال کامینو :)

پنجره،باران،چای،یک بعد از ظهر

ابزورد،در جهان کودکی خودم

یک ,آدم ,های ,ها ,ثابت ,قسمت ,که آدم ,دوست داشتنی ,آدم ها ,به این ,مجسمه دوست

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

کارآفرینی دانشگاه آزاد اسلامی مشهد